دفتر مقام معظم رهبری / استاد سیّد مجتبی حسینی / 16 مهر 1398
در برخی روایت اسم زبیب آمده و در برخی دیگر اسمی از زبیب نیامده و از کلمهِ عصیر استفاده شده است. بحث در روایاتی بود که اسم زبیب آورده نشده است. روایت ابن أبی نجران مرسل است امّا با توجّه به وثاقتش به روایتش اعتنا می شود. ارسال گاهی این چنین است که خود راوی آگاه به ارسال بوده و همان گونه نقل کرده است و گاهی این چنین است که در موقع روایت شدن مرسل نبوده و بعد ها اسمی در میان سند آن ساقط شده است. به هر حال ظاهراً این روایت صحیحه می باشد.
تهذیب الأحکام / شیخ الطّائفة / دار الکتب الإسلامیّة / جلد 9
صفحهِ 123 / روایت 528:
3. علیّ بن جعفر عن أخیه قال: سألته عن الرّجل یصلّی إلی القبلة لا یوثق به أتی بشراب زعم أنّه علی الثّلث فیحلّ شربه؟ قال: لا یصدّق إلّا أن یکون مسلماً عارفاً.
صفحهِ 116/ روایت 502:
4. و بهذا الإسناد عن عمّار بن موسی عن أبی عبد الله علیه السّلام ... و عن الرّجل یأتی بالشّراب فیقول هذا مطبوخ علی الثّلث قال: إن کان مسلماً ورعاً مأموناً فلا بأس أن یشرب.
مدار استفاده از این روایات این است که کلمهِ عصیر در این روایات اطلاق دارد نسبت به این که از چه چیزی به دست آمده است.
در این مقام دو اشکال وجود دارد.
اشکال اوّل: زبیب عنب نیست و آب هم ندارد که بخواهد مجرای استصحاب باشد. پاسخ این است که عصیر لازم نیست بدون هیچ زیادت و تصرّفی عصیر باشد. بلکه می تواند بعد از طی مراحلی تبدیل به عصیر بشود.
اشکال دوّم: کلمهِ عصیر با این که معنای لغوی عامّی دارد امّا اصطلاحی خاص به عصیر عنبی است و بنا بر این عند الإطلاق فقط بر معنای منصرف إلیه دلالت دارد.